جدول جو
جدول جو

معنی کوچه گردی - جستجوی لغت در جدول جو

کوچه گردی(چَ / چِ گَ)
عمل و حالت کوچه گرد. محله گردی. (فرهنگ فارسی معین).
- امثال:
یا کوچه گردی می شود یا خانه داری، به سرزنش به زنانی که بسیار به مهمانی و گردش روند، گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
، طوافی، خانه بدوشی. دربدری. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کوچه گردی
عمل و حالت کوچه گرد محله گردی، طوافی، خانه بدوشی دربدری
تصویری از کوچه گردی
تصویر کوچه گردی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوچه گرد
تصویر کوچه گرد
کسی که در کوچه و خیابان گردش می کند
فرهنگ فارسی عمید
(تَصْ کَ / کِ)
آن که در کوچه ها بگردد و اکثر این قسم مردم رند و حسن پرست و تماشایی می باشند. (آنندراج). آن که در محله ها و کوچه ها گردد (غالباً این نوع کسان رند و حسن پرست اند). (فرهنگ فارسی معین) :
طفل اشکم کوچه گردآستین از بی کسی است
دیده بر حالش ندارد دل گرفتار خود است.
میرزا رضی دانش (از آنندراج).
، آواره و بی جا و مقام و منزل بر دوش، طواف و آنکه در کوچه و برزن می گردد و متاع خود را می فروشد. (ناظم الاطباء). کسی که در کوچه ها و برزنها گردد و امتعۀ خود را به فروش رساند. طواف. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَهْ گَ دَ)
آنکه دارای گردن کوتاهی باشد. (از اشتینگاس) (ناظم الاطباء). رجوع به کوتاه گردن شود، حیله باز و مکار و بدعمل و بدکردار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ)
نشان کردن و علامت گذاشتن حد کوچه ها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو رَ گَ)
حالت و عمل دوره گرد. سیاری. متحرکی. (یادداشت مؤلف) ، طوافی. عمل دوره گرد. کار دوره گرد. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوره گرد شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ گَ)
کوچه ای که در آن گدایان مسکن دارند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آنکه در محله ها و کوچه ها گردد (غالبا این نوع کسان رند و حسن پرست اند) : طفل اشکم کوچه گرد آستین از بی کسی است دیده بر حالش ندارد دل گرفتار خود است. (رضی دانش)، کسی که در کوچه ها و بر زنها گردد و امتعه خود را بفروش رساند طواف
فرهنگ لغت هوشیار
کوهی در شش کیلومتری جنوب خاوری روستایالسان به ارتفاع،، متر
فرهنگ گویش مازندرانی
گردو غبار حاصل از باد و طوفان
فرهنگ گویش مازندرانی